مصاحبه با سایت موج چهارم
| لباس انسان پرچم وجود اوست / گفتگو با آقای هادی عرفان ، پژوهشگر معماری اسلامی و هنر | |
|
|
|
جامعه ی ایرانی جامعه ای است در حال گذار از سنت به مدرنیته،از طرفی ویژگی جوامع در حال گذار وجود پارادوکس است،آیا وجود تعارض در معماری نشات گرفته از این مسئله نیست؟
معمولاً جوامع در حال گذار در حوزه های مختلف تمدنی دچار تظاهرات اجتماعی می شوند خصوصاً اینکه در کشور ما در سی سال گذشته یا انقلاب بزرگ فرهنگی – اجتماعی داشته ایم. و طبیعتا ًحل و هضم یک انقلاب و یک پدیده بزرگ جهانی با یکدیگر برای یک فرهنگ و تمدن همزمان می تواند بعید باشد. پژهشگران مدعی هستند که معماری پوسته ای ترین تبلور یک تمدن و فرهنگ است و معمولاً فرهنگ های شهری و عموماًفرهنگ ها خود را در معماری نشان می دهند و معماری شلخته شهر های امروز ما نشان از شلختیگی در حوزه فرهنگ دارد،معماری منافقانه ما ، معماری که ظاهرش با بیرونش متفاوت است نشان از نفاق پنهان ما در فرهنگ ما دارد .
جذابیت های معماری غربی چیست که امروزه شاهد رواج آن در جامع هستیم و از طرفی معماری ا ایرانی اسلامی مهجور است؟ این سوال کلی است و جواب ساده ای نمی توان به آن داد. باید بگوییم که فرایند واردات از فرهنگ غرب از زمان صفویه آغاز شده و تبلورات مختلف آن را داریم از جمله این که منجر به نقش جهان شده،منجر به لباس های مختلفی شده ،منجر به تاثیرپذیری نگار گری ایرانی از نقاشی غرب شده .... همه این ها را همزمان داریم تا به امروز. البته در دوره رضاخان این رسوخ فرهنگ غرب جهش غیر طبیعی پیدا می کند و تعامل تبدیل به واردات بی رویه عناصر فرهنگی می شود. بطوری که لباس هایمان ، معماریمان و ..در دوره رضاخان عوض می شود. عنصر خیابان و میدان با مفهوم متفاوتی متولد می شود،خیابان و میدان را به عنوان 2 اصل اساسی شهرسازی فرهنگی و فرهنگ شهر سازیمان با معنای متفاوتی وارد فرهنگ ما می شود که متاثر از فرهنگ شهرسازی دوره پست مان در پاریس است. در کنار این ها اصلاً تناسبی بین جرم و فضا در دوره بعد از ورود این مفاهیم بهم می ریزد شما دیگر در شهر های ایران نمی توانید خانه حیاط مرکزی بسازید چرا که طرح های جامع شهری به شما اجازه این کار را نمی دهد یعنی حتی تراکم گذاری های ما در قسمت های مختلف شهر بر اساس تفکر مدرن غربی تقسیم و معنا پیدا کرده شما نمی توانید به عنوان کارفرما و حتی به عنوان یک معمار سفارشی بگیرید از یک خانه حیاط مرکزی چون حوزه های شهر سازی و مقرات طرح های تفضیلی به شما اجازه این حرکت را نمی دهند.
با توجه به فرایند واردات فرهنگ غربی که فرمودید، آیا الان راهی هست که بتوانیم مولفه های معماری ایرانی-اسلامی را ترویج کنیم یا نه؟ ما می توانیم به کمک معماری و شهرسازی بسیاری از مردم را به لحاظ روانی بهبود بدهیم . اما از نگاه اسلامی عرض می کنم که اصل خود انسان است که خودش را ارتقاء یا تنزل بدهد یعنی انسان یک موجودی بی اراده در فضایی که من معماری می کنم نیست . انسان مومن با توکل به خداوند می تواند برخی از مشکلاتش را بر طرف نماید اما این نکته مسئولیت من معمار را برطرف نمی کند . من به عنوان یک معمار مسلمان در جمهوری اسلامی باید بتوانم – یعنی زمینه وامکانات برایم فراهم باشد –فضا های مناسبی را برای رسیدن و یا نزدیک شدن به شهر مناسب مسلمانان و بالاتر از آن شهر اسلامی ایجاد کنم. متاسفانه هم اکنون زمینه و شرایط برایمان فراهم نیست و به عنوان یک معمار نمی توانم یک معماری ایرانی-اسلامی خلق کنم .قانون به من اجازه نمی دهد یا کارفرمانمی خواهد یا مولفه های دیگری دخالت دارند علاوه بر این که در دانشگاه ها هم ما سعی نمی کنیم معمار مسلمان تربیت کنیم،ما داریم تکنسین تربیت می کنیم دوستانی که تکنیک معماری را خوب بلد هستند. ما یک معماری ارزشمند مبتنی بر آیین ها و رسومات اصیل دینی شیعی نداشته باشیم .آن چیزی که الان به عنوان پروژه بزرگ معماری بعد از 30 سال مطرح می کنند نمونه هایی است که اگر وارد نقدش بشوییم شاید زیاد جالب نباشد و در یک بحث کوتاه نمی گنجد ولی به نظر من نباید ناامید شد و به سمت این رفت که فضا های مناسبی را با محوریت حفظ کرامت انسانی در معماری خلق کرد.
|


