عمره(5)
بعد از نماز خیلی باحال لبیک را در بخش قدیمی مسجد به مدیریت حاج آقا گفتیم. حاج آقا ۴ -۵ تا پیرمرد کاروان را مجددا به قرائت لبیک واداشت. بعد از اینکه از تلبیه ما مطمئن شد برای خاطر جمعی خودش برای تکرار لبیک خانمها به قسمت آنها رفت.نکته تستی آخوندی قصه این بودکه اگر عصر محرم میشدیم چون شب اول ماه بود دوتا عمره به ما واجب میشد یکی برای ماه قبلی و یکی برای ماه تازه آمده !!
جماعت نامحرمان !! در اتوبوسها نشستند.! و طبق برنامه هی دادند و ما هی خوردیم!! اول عدس پلو . بلافاصله خرمای بسته بندی شده! . بلافاصله ماست و نوشابه و .. خلاصه این قسمت سفر جو معنوی و مادی!! بالایی داشت. ولی خودمانیم مثل میت شده باشی و کفن پوش . هرچه بخوری به دهنت می ماسد!
حدود ساعت ۱۱ شب تنها به علت خرابی کلید قطع و وصل کولر راننده به شرکت مربوطه زنگ زد و سریعا! اتوبوس جایگزین وسط بر و بیابان در کمتر از ده دقیقه آمد ! محصول مدیریت عربهای سوسمار خور سابق ما و همراهان را اندر کف سرویسدهی سریعشان گذارده بود!
شب دیر رسیدیم .طوری که نه رسیدن به مکه و نه رسیدن به هتل را نفهمیدم.اتاق ما در هتل جوهره میسر مکه ۵۰۵ است.
شب را همان طور پلشت و برده وار خوابیدم. عین مرده توی قبر ولی با اجازه مانور روی تخت! امان از این لباس احرام!